کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

نویسندگان

جلسه سوم درس نظریه ها و نقد ادبی

شنبه, ۵ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۲۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه جلسه قبل...

اهداف مورد نقد:

2. ارزیابی:

ارزیابی در نقد به مدد تجربه مندی های منتقد حاصل میشود و این کار تنها پس از دقت در آثار ادبی با تلاش فکری خلاق و بازگشت به تجربه های پیشین و مقایسه نمودهای ادبی با یکدیگر بدست می آید تطبیق ها و مقایسه های منتقد مدیون خوانده ها و یافته های پیشین اوست و چه بسا! منتقدی به مدد آثار معاصر یک اثر و یا نمونه های کهن تر به این مقایسه و ارزیابی دست بزند برای مثال در شعر فارسی مقایسه گشتاسب نامه دقیقی با شاهنامه فردوسی میتواند ارزیابی و قضاوت ما را درباره هر یک از این دو اثر تقویت بخشد باید توضیح داد که دقیقی از شاعران عصر سامانی است او اندکی پیش از فردوسی بنا به شرایط روزگار که گرایش به حماسه ها و جنبه های ملی را تقویت می کرد به نظم شاهنامه پرداخت و پس از سرودن بخشی از آن از دنیا رفت فردوسی مدت زمانی بعد در حدود هزار بیت از سروده های دقیقی را که درباره ظهور زرتشت و حکومت گشتاسب است در شاهنامه خود گنجاند و بدین ترتیب امکان مقایسه ای میان دو متن حماسی و ارزیابی آنها را فراهم ساخت نظم شاهنامه دقیقی بر اساس شاهنامه ابو منصوری که کاملترین شاهنامه منصور بوده است صورت گرفته و بی تردید سبک دقیقی هم در سرودن شاهنامه از کیفیت خوبی برخوردار است ولی میان سبک او و سبک فردوسی تفاوت بسیاری است درک این تفاوت و قضاوت درباره این دو اثر بر اساس مقایسه چند جانبه گویای آنست که...

  1. دقیقی یکسره خود را تسلیم متن منصور شاهنامه ابومنصوری کرده و از خلاقیت و نبوغ شاعری خود بهره زیادی نبرده است و گاهی عین عبارات را به نظم در آورده
  2. کار دقیقی در مقایسه با شاهنامه فردوسی از نظر جنبه های توصیفی و زمینه های تصویر سازی و نیروی تخیل ضعیف تر است.
  3. اشعار دقیقی از بسط و تفصیلی که در آثار حماسی برای ایجاد تاثیر بیشتر توقع می رود محروم است بگونه ای که مجالس رزم و بزم و گفتگوها و روایات بسیار کوتاه و گاه در حد یک تا سه چهار بیت است و یا توصیف میدان های جنگ آنچنان خلاصه و شتابزده است که از حالت توصیفی بیرون می آید و به نوعی گزارش خشک مبدل می گردد در حالیکه از نظر بیان شعری سست و ضعیف نیست.
  4. فردوسی بر میانه کار مضامین مختلف و طرح نکات فلسفی و اخلاقی را چاشنی کار خود میکند در حالیکه دقیقی چنین کاری را انجام نداده است.
  5. در اثر دقیقی تنوعی که شایسته منظومه های حماسی باشد مشاهده نمی شود بنابر این روش او در توصیف پهلوانان و آوردن واژه ها غیر هنری است.

اکنون این سوال مطرح میشود که آیا آثار ادبی برجسته و شاهکارها به معیاری برای مقایسه ها و ارزش گزاری ها مبدل شده اند؟ پاسخ اینست که این آثار بوسیله توافقی همگانی در مدت زمانی طولانی به معیاری برای ارزیابی های انتقادی تبدیل شده اند. نهایتا باید گفت که در رهگذر مقایسه آثار ادبی با یکدیگر میتوان دو اثر یا آثاری از یک نویسنده را نیز از طریق مقایسه آنها و با توجه به نمونه های مشابه مورد تفسیر و ارزیابی قرار داد و از همین طریق است که میتوان سیر تحول خلاق و یا نزول کار نویسنده ای را دریافت.

3. استدلال:

باید پذیرفت که مسائل ادبی را میتوان بصورت منطقی مورد بحث قرار داد زیرا داوری های ادبی صرفا ذوقی نیستند ما میتوانیم برای باورهای ادبی و انتقادی خود دلایلی را ارائه دهیم مباحث توجیهی و استدلالی در حوزه نقد باید بصورتی ماهرانه مطرح گردد زیرا این قبیل مباحث براحتی میتوانند از حوزه ادبیات خارج شوند و به مقوله های سیاست ، اخلاق و ایدئولوژی وارد گردند و در نهایت ارزش های ادبی و هنری جایگاهی ثانوی و حاشیه ای به خود بگیرند و یا آثار ادبی بر اساس ملاحظات خاص مورد داوری واقع شوند.

استدلال برای نشان دادن برتری یا فروتری اثر ادبی میتواند مایه های خود را از قوت و ضعف جنبه های هنری و زیبائی شناختی و یا تکنیکی موجود در اثر حاصل کند و این کاری است که در بسیاری از موارد برای خوانندگان دشوار است. خواننده ممکن است تعریف یا توصیفی اجمالی و غیر دقیق از اثر ادبی بدست دهد در حالیکه دقت ارزش گذاری های استدلالی منتقدان در چند دهه اخیر توفیق چشمگیری حاصل کرده است و بصورتی جدی مطرح میشود آنچه مبنای قضاوت آثار ادبی است باید به مدد خود اثر حاصل شود البته بهره مندی از مدارک بیرونی و جنبی نیز در جای خود میتوانند برای دریافت های منتقد و دلایل وی تا حدودی تایید کننده باشند استدلال در نقد ادبی صورتی کاملا نسبی دارد زیرا هر استدلالی که از جانب منتقد عرضه میشود از حوزه نگرش خاص او نسبت به اثر حکایت دارد برای مثال استدلالی که منتقد روانشناس در تحلیل اثر ادبی دارد میتواند با آنچه از جانب منتقد اخلاق گرا یا زبان شناس یا اسطوره شناس مطرح میشود متفاوت باشد.

نسبی بودن نقد ادبی:

هیچ نقدی نمی تواند صورت قطعی و مطلق داشته باشد زیرا منتقدان ادبی ممکن است با توجه به شرایط دریافت زمان و آثاری که بعدها بوجود خواهد آمد نگرش و تحلیلی دوباره نسبت به آثار ادبی داشته باشد بعبارت دیگر نقد هیچ اثری یکبار و برای همیشه صورت نمی گیرد و آثار ادبی همراه با تحولات اجتماعی ،فرهنگی،هنری،سیاسی نیازمند شرح و نقد هایی دوباره و یا چند باره میشوند تحول در ادبیات امروز ما را به ارزیابی ادبیات گذشته وا می دارد اما نقد ادبیات امروز هم نمی تواند بی نیاز از آشنایی به ادبیات گذشته باشد زیرا ادبیات گذشته تجربه ای برای ادبیات امروز است در هر حال تفاوت هایی که در نقد آثار ادبی بواسطه نگرش های مختلف پدیدار می شود گویای آنست که هر نوع ارزیابی متناسب با زاویه دید منتقد نسبت به اثر صورت می گیرد و شکلی یقینی ندارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی