کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

نویسندگان

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه ارسنجان» ثبت شده است

دانشگاه آزاد اسلامی

برنامه های هفته دفاع مقدس  دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان:

۱- راه اندازی موکب "سردار دلها" روبروی دانشگاه ، با همکاری بسیج دانشجویی

۲- رونمایی از تمثال مبارک سردار دلها ، سپهبد شهید "حاج قاسم سلیمانی " به همراه نامگذاری ساختمان آموزشی واحد به نام این شهید سرافراز

۳-راه اندازی غرفه فرهنگی در تپه نورالشهدا

۴-همکاری و مشارکت در بازسازی عملیات والفجر ۲  با مدیریت سپاه ناحیه ارسنجان  با حضور فرماندهان و بسیجیان استان

۵- نامگذاری بولوارها و ساختمان‌های دانشگاه به نام مقدس شهدا

۶- ملاقات و تجلیل از ایثارگران همکار واحد

۷-تجدید پیمان اساتید و همکاران با آرمان‌های والای امام و شهدا با حضور در جوار شهدای گمنام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۴
روح اله باصری
  1. متون نثر 2 جهانگشا و مرزبان نامه-دکتر سید محمد عطاء عظیمی
  2. متون نظم 1 (شاهنامه)-دکتر خسرو محمودی
  3. ساخت دستوری زبان فارسی-دکتر نسرین اسکندری
  4. متون نظم و نثر عربی-دکتر کاوس رضایی
  5. متون نثر 1-کشف المحجوب و رساله قشیریه-دکتر صادق فلاحی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۴۱
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه اول درس بلاغت و صناعات ادبی:

سلام و عرض ادب،امیدوارم که شاد و تندرست باشید دوستان عزیز،در خدمت شما هستم با ادامه درس فنون بلاغت و صناعات ادبی،ما یک مطالبی را درباره فصاحت کلمه و کلام براتون گفتیم،با آن توضیحات لازم اش،می رسیم به بخش بدیع،از کتاب یک بخشی هست تحت عنوان بدیع،دقیقا از صفحه ۳۷ شروع میشه،یک سری توضیحات مقدماتی داره،بخش مربوط به بدیع،درباره بدیع لفظی و بدیع معنوی صحبت‌هایی شده بعد وارد بخش تسجیع شده،ما از همین جا شروع می کنیم،یک توضیحاتی میدیم خدمت شما،امیدوارم که این توضیحات علاوه بر متن کتاب،مورد استفاده شما عزیزان باشه،خب! با تسجیع شروع می‌کنیم که حالا سجع به معنی آواز کبوتر هست که این آواز نظم و ترتیب و زیبایی خاص خودش رو داره،حالا اسمی هم که برای این صنعت انتخاب کردند بر اساس همین آواز کبوتر هست و مشخص هست دیگه نیاز به تعریف نداره یعنی دو کلمه که از نظر وزنی و موسیقایی بین شان یک هماهنگی و هارمونی وجود دارد به صورتی در کنار هم قرار بگیرند،یا قرینه هم قرار بگیرند،یا در شعر یا در نثر و همانطور که می دونید سجع سه نوع هست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۰ ، ۲۲:۵۷
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب،امیدوارم که شاد و تندرست باشید دوستان عزیز،در خدمت شما هستم با ادامه درس فنون بلاغت و صناعات ادبی و ما یک مطالبی را درباره فصاحت کلمه و کلام براتون گفتیم،با آن توضیحات لازم اش،می رسیم به بخش بدیع،از کتاب یک بخشی هست تحت عنوان بدیع،دقیقا از صفحه ۳۷ شروع میشه،یک سری توضیحات مقدماتی داره،بخش مربوط به بدیع،درباره بدیع لفظی و بدیع معنوی صحبت‌هایی شده بعد وارد بخش تسجیع شده،ما از همین جا شروع می کنیم،یک توضیحاتی میدیم خدمت شما،امیدوارم که این توضیحات علاوه بر متن کتاب،مورد استفاده شما عزیزان باشه،خب! با تسجیع شروع می‌کنیم که حالا سجع به معنی آواز کبوتر هست که این آواز نظم و ترتیب و زیبایی خاص خودش رو داره،حالا اسمی هم که برای این صنعت انتخاب کردند بر اساس همین آواز کبوتر هست و مشخص هست دیگه نیاز به تعریف نداره یعنی دو کلمه که از نظر وزنی و موسیقایی بین شان یک هماهنگی و هارمونی وجود دارد به صورتی در کنار هم قرار بگیرند،یا قرینه هم قرار بگیرند،یا در شعر یا در نثر و همانطور که می دونید سجع سه نوع هست:

انواع سجع:

  1. سجع متوازی
  2. سجع متوازن
  3. سجع مطرّف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۶:۱۱
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِی لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُالْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِی لَیْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّیَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ أَرْضِهِ و الصلاة على رسوله نبی الرحمة و إمام الأئمة و سراج الأمة المنتخب من طینة الکرم و سلالة المجد الأقدم و مغرس الفخار المعرق و فرع العلاء المثمر المورق و على أهل بیته مصابیح الظلم و عصم الأمم و منار الدین الواضحة و مثاقیل الفضل الراجحة

آرزوی تعجیل در فرج امام عصر،آرزوی بهره‌مندی از عنایت همه جانبه ذات احدی،آرزوی توفیق و سربلندی برای شما عزیزان دانشور،پایان ترم از نظر بنده درسته از لحاظ زمان یک محدوده ای هست،از نظر بنده پایان یک دوره آموزشی است من فکر می‌کنم با یکی دو جلسه بتونیم بحث تشیع رو به یک جایی برسانیم،در چارچوب سرفصل هایی که در نظر گرفته شده انجام وظیفه بکنیم،خب! ما به فرقه کلامی معتزله اشاره کردیم،به اشاعره اشاره کردیم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۰ ، ۱۱:۵۶
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ

همه با هم یک درود بدهیم به امام عصر (عج)...

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

برای همه شما آرزوی توفیق و سربلندی می کنم،نقل است که علامه مجلسی صاحب اون همه آثار با ارزش با عظمت،یک شب حضرت فاطمه زهرا (س) را یک ارتباط روحی معنوی برقرار میشه نه اینکه سیمای دنیوی حضرت فاطمه به خواب ایشان آمده باشد دریچه ای از غیب باز میشه بعد ایشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یک سفارش میکنه که چرا شما در پایان درس هاتون یک سلامی بر حسین من نمی‌دید؟ بر سیّد الشهداء نمیدید؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۴:۴۰
روح اله باصری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان گرامی سلام عرض می کنم خدمت شما بزرگواران،امیدوارم که در پناه توفیقات باریتعالی سلامت سرافراز و تندرست باشید،در خدمت شما عزیزان هستم با ادامه درسمون در خصوص مطالعات ادبی،ما جلسه قبل یک سری مطالب را آغاز کردیم و قرار شد که درباره جناس یک کلاس مجزا داشته باشیم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۰ ، ۰۱:۵۴
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

صدق و کذب در شعر از نظر ارسطو:

جنبه ای از دیدگاه های ارسطو تلاش برای معتدل کردن نظریه افراط آمیز افلاطون در مساله صدق و کذب و نسبت کذب و خطا دادن به شاعران است افلاطون بر این باور بود که توان شاعر در تالیف شعر با توان انسان های دیگر در شرح و توصیف عقلانی از امور فرق می کند بعبارت دیگر توصیف شاعر از امور مبنای علمی ندارد و اساس رویارویی افلاطون با شعر نیز در همین است ارسطو معتقد است که معنای صدق و کذب در قلمروی شعر با آنچه در زندگی و یا در حوزه سایر هنرها وجود دارد متفاوت است...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۴۵
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

افلاطون:

روشن است که داوری های اریستوفان و معاصران او غالبا صورت عملی داشته و بیشتر میتواند در مباحث عملی نقد مطرح باشد تا مباحث نظری و نظریه ادبی به همین سبب باید گفت که آراء نظری عام در نقد ادبی با افلاطون شروع شده است...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۴۲
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه درس قبل...

2.نقد ادبی در اثر اموی:

پس از روزگار خلفای راشدین و در عصر اموی به سبب رفاه حال و فراوانی نعمت و امنیتی که در قلمروی اسلامی پدید آمده بود نقد ادبی نیز در کنار رواج گسترده تر شعر و ادب رونق یافت نقد ادبی در عصر اموی در سه حوزه اصلی یعنی حجاز،عراق و شام رونق داشت و بنظر میرسد که غیر از این قلمروها در جای دیگری رواج نداشته است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۹:۰۰
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت نقد ادبی:

هنگامی که سخن از ضرورت نقد ادبی به میان می آید ابتدا این سوال مطرح میشود که آیا ادبیات میتواند بدون نقد ادبی وجود داشته باشد و به کار خود ادامه دهد؟ پاسخ آنست که ادبیات میتواند بدون نقد ادبی نیز وجود داشته باشد. همچنانکه زبان میتواند بدون وجود دستور زبان موجودیت خود را حفظ کند. دلیل این سخن آنست که آثار ادبی مقدم بر نقد ادبی بوده اند و بخش عمده ای از آنچه بعنوان اصول نقد ادبی مطرح میشود برگرفته از خصوصیات و ویژگی های آثار ادبی است آنچه منتقد انجام می دهد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۰ ، ۱۴:۱۹
روح اله باصری

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب خدمت دوستان و دانشجویان عزیز و گرامی مقطع ارشد همکاران عزیز و محترم

خب! در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان هستیم،طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه احدیت،پیشاپیش عید سعید فطر را به شما دوستان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم،در خدمت شما دوستان عزیز هستیم،اگر شما صحبتی دارید بفرمایید...

او ز ناچیز چیز کرد ترا

خوار بودی و عزیز کرد ترا

آغاز سوره انسان،نام دیگر سوره انسان،دهر هست،یک اشاره ای کوتاه به اون قسمت داره،خداوند می فرماید: هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا چند تا آیه آغازین سوره دهر یا انسان رو بخونید،اشاره به آن قسمت ها دارد،که می فرماید: آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی هیچ لایق ذکر نبود؟ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا که چند تا آیه بعدی اش هم،اشاره به اون اطعام حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و  امام ‌حسین داره،زمانی که می خواستند افطار کنند،یک روز فقیر،بعد یتیم،بعد مسکین اومد،تمام غذای خودشان را به اون افراد دادند،حالا آغاز سوره دهر اشاره میکنه که روزگاری بر انسان گذشت که هیچ شیئ قابل ذکر نبود،هیچی نبود هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا آیا روزگاری بر انسان نگذشت که شیئ قابل ذکری نبود إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ما انسان را از آب نطفه آمیخته ای از زن و مرد آفریدیم،خلق کردیم،این اشاره به اون قسمت داره که انسان خوار بود،بی ارزش بود،ناچیز بود،چیزی نبود،او زِ ناچیز چیز کرد تو را،خوار بودی عزیز کرد تو را،فردوسی تقریباً عین همین مضمون،می فرماید: که یزدان زِ ناچیز،چیز آفرید،بدان،تا توانایی آرد پدید،چرا این کار را کرد؟ بدان جهت،تا توانایی آرد پدید،میخواست آن توانایی خودش را آشکار کند،در واقع او ز ناچیز چیز کرد تو را،یعنی شما را از عدم آفرید،ای انسان! خار بودی،بی ارزش بودی و تو را با عزت کرد،با ارزش کرد،پس او ز ناچیز،چیز کرد تو را،شما را از عدم آفرید و موجودی بی ارزش بودی،شما را بسیار عزیز و گرامی داشت...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۰ ، ۰۴:۵۵
روح اله باصری