کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

نویسندگان

جلسه هشتم درس سیر آراء و عقائد اسلامی

جمعه, ۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۳۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمدُ لِلَّهِ والصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خب! در بیان اندیشه های فرقه ی کلامی اشاعره بودیم...

اگر یادتان باشد عرض کردیم که فرقه اشاعره اعتقاد به چند اصل کلامی دارد که یکی از آنها پیرامون صفات و ذات الهی بود که روی این قضیه صحبت کردیم،دوم مطلب بود بحث کسب بود که باز صحبت کردیم،سوم نفی مبدا سببیت بود،که این هم صحبت کردیم و در این جلسه به مورد چهارم که سمع و عقل می باشد می پردازیم و به زیر مجموعه هایی که در این رابطه مورد توجه اشاعره بوده است،توجه خواهیم کرد،در نظر اشاعره همه واجبات الهی به آنچه اوامر شرع یعنی دین حکم کرده،دین دستور داده و آنچه شرع نهی کرده که آنها را انجام نداد،بر اساس شریعت است،از این جهت،حَکَم ساختن عقل،حاکم کردن عقل،قالب ساختن عقل،در بیان خیر یا شر،کارهای نیک یا کارهای بد،در رابطه با عدل الهی،در رابطه با صلاح و اصلح،در رابطه با ثواب و عقاب جایز نیست،از این جهت هر کاری که خدا درباره بندگان خود می کند عدل است،زیرا هر کاری را که خدا انجام میدهد از آن نمی پرسند و اینکه از کارهای بندگان،سوال می شود،خوب دقت بفرمایید اگر به سوره انبیاء آیه ۲۳ مراجعه ای داشته باشید،به خوبی متوجه این امر می‌شوید،دقّت کنید بحث بر سر چی هست؟ معتزله درباره اوامر و نواهی الهی،معتقد به عقلانیّت بودند که هر چه عقل حکم میکنه،اما اشاعره می گویند آنچه شریعت حکم می کند،آنچه شارع دین دستور داده،آنچه خداوند دستور داده و اینکه عدل الهی همین است،زیرا هر کاری را که خدا انجام می‌دهد،از خداوند که کسی قدرت سوال ندارد و حق سوال مخصوص خداوند است که از بندگانش بپرسد که آیه ۲۳ سوره انبیاء بیانگر همین مطلب است که لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ یعنی خداوند بر هر چه می کند،درباره هر کاری که انجام می دهد،کسی نمی تواند از او سوالی کند وَهُمْ یُسْأَلُونَ ولی انسان ها در رابطه با اعمالشان مورد بررسی قرار می گیرند،پس اشاعره معتقد به سمع هستند یعنی چی؟ یعنی آنچه از شاعر دین شنیده می شود،باید بر اساس آن عمل کرد،از این جهت،در باره سه مسئله: یعنی خیر و شر ایمان و معاد،آنها بر این باورند،در رابطه با خیر و شر،خب معتزله بر این باور بودند که خیر و شر دو اعتبار ذاتی هستند،یعنی ذاتاً این کار خیر است و ذاتاً این کار بد هست،شرّ است،یعنی عقل این دو تا را اثبات می کند،عقل می گوید کدام چیز خوب است؟ کدام چیز بد هست؟ در حالیکه اشاعره،برخلاف معتزله،خیر و شر را امر تقریری می دانند می‌گویند باید ببینیم حاکم شرع و مشیت الهی و اراده الهی چه چیزی می گوید؟ چه چیزی تقریر می کند،اشاعره معتقدند که خیر و شر،حاصل مشیت الهی است و اینکه شرع اثبات می کنه خیر چیه؟ شر چیه؟ و شرع نیز مثل خیر،به اراده خداوند مربوطه،با اراده خداوند پدید می آید و اگر به اراده غیر از خدا پدید بیاید،در مُلک خدای بزرگ چیزی پدید می‌آید،در حکومت خدا،در اراده خدا چیزی شکل میگیره که او اراده نکرده که خدا اراده نکرده،که اشاعره معتقدند شرع مثل خیر زاییده اراده الهی است و اگر بخواهیم بگوییم که شرع زاییده دست انسان است،پس در حکومت الهی چیزی به وجود می‌آید که خدا اراده نکرده است و این نسبت،نسبت معقولی نیست،جایز نیست و اگر شرع علیرغم اراده خدا پدید آید،مایه پدید آمدن صفت ضعف،در او میگردد و هرگاه بندگان الهی بر خلاف مشیت الهی شر را انتخاب کنند،اقدام‌کردن این بنده بر آن،به منزله عجز و ناتوانی از خدای متعال شمرده می‌شود و این نیز،این کار هم باز جایز نیست و چون معتزله می گویند روا نیست،جایز نیست که خداوند متعال را مصدر شرّ بدانیم،اشاعره در پاسخ به آنها می گویند،خدای متعال جز عدل و عمل عادلانه،کاری انجام نمی دهد و در ایجاد شر حکمتی است که از درک انسان دور است،انسان از درک آن عاجز است،این اولین مطلبی که اشاعره در باره خیر و شر از زیر مجموعه سمع و عقل بیان می کند،دوم حقیقت ایمان،اشاعره معتقدند که ایمان،تصدیق به خدای متعال است،یعنی هم تصدیق به قلب و هم تصدیق به زبان،اشاعره حقیقت ایمان را،بر اساس باور قلبی و اقرار زبانی می دانند،لذا ممکنه که ایمان و فسق می گویند،ایمان و فسق هر دو با هم در یک شخص جمع شوند و مرتکب معصیت کبیره،گناه کبیره،وقتی از بین رفت،کار او،بازخواست او،حسابرسی او موقوف به امر و اراده الهی است،اگر خدا بخواهد او را به خاطر گناه کبیره ای که کرده شکنجه می کند و اگر بخواهد او را حذف می‌کنه،از گناهش در میگذرد،همانطور که در حدیث هم آمده که پیامبر عظیم الشّان فرمودند که، شَفاعَتِی لِأهلِ الکَبائرِ مِن اُمَّتی،که شفاعت من برای بزرگان امتم هست،در اختیار پیامبر،حالا خدا هم میتونه،اون کسی را که گناه کبیره کرده مجازات کنه،میتونه ببخشه و بعثت پیامبران،باز معتقدند بعثت پیامبران،در حد ذات خویش،از مسائل جایز هست و واجب یا محال نیست،بعثت پیامبران از قضایای جائز هست و واجب یا محال نیست،اما پس از آمدن ایشان،ایمان به پیامبران از جمله واجبات هست،این هم باز بخشی از اعتقاد های اشاعره درباره حقیقت ایمان است،نکته سوم بحث معاد است،باز اشاعره معتقدند که خدا انسان را از عدم آفریده،از نیستی آفریده،در ادبیات دینی زیاد به این قضیه اشاره شده است،در سوره دهر ببینید هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا، إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا

بودم آن روز درین میکده از دردکشان

که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان

ما به بغداد جهان جان اناالحق می‌زدیم

پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود

که اشاره به اینه که انسان از عدم به وجود آمده،هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا،یعنی روزگارانی بر انسان گذشت که انسان وجود نداشت،در عدم بود...

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

خب!خدا انسان را از عدم آفرید،بنابراین جایز هست که باز او را به عدم برگرداند و اینکه از عدم بار دیگر آن را خلق کند وَ اذا نُفِخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا،یعنی بعد از این که مردند،با اراده الهی فوج فوج به سرای محشر می آیند و در آنجا حاضر می‌شوند،پس آفرینش،خلقت،در زمان اعاده کردن،به وجود آوردن مجدد،خلقت ثانی،مثل آفرینش در ابتداست،یعنی خدایی که می‌تواند از اول انسان را از نیستی خلق کند،می‌تواند بعد از اینکه آنان را می‌راند،دوباره از نیستی آنها را خلق کند،میگویند این دو تا مثل هم است،همانطور که در قرآن کریم آمده الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (سوره یاسین آیه ۳۶) یعنی اون خدایی است که،برای شما از درخت سبز آتش بیرون می آورد،از درخت سبز،در درخت سبز آتش قرار میدهد و شما از آن آتش می افروزید،خب! ببینید در این آیه خدای متعال،خود را از لحاظ قدرت چجوری داره وصف میکنه؟ می فرماید: که او شما را چنان زنده کند که از درخت سبز آتش بیرون آورید،با استناد به این آیه،خب! اینها معتقدند که،خداوند ظهور آتش را در حال حرارت و خشکی آن از درخت سبز،با وجود سردی و تری اون درخت،دلیل بر امکان خلق حیات،خلق زندگی در توده خاک و استخوان پوسیده گشته،یعنی همانطور که خداوند می تواند از درون درخت سبز،آتش بیرون بیاورد،که این درخت تبدیل به چوب شود،بعد از آن چوب،آتش بیرون بیاورد،خب! همین خدا قدرت دارد که انسان وقتی از دنیا رفت،خاک شد،از آن خاک دوباره انسان را خلق کنه و قدرت خداوند بر آفرینش دوباره،مثل قدرت خداوند در آفرینش اول است،این هم باز از دیدگاه اشاعره هست،در باب معاد و معتقدند در این رابطه،که اِعاده ممکن است،یعنی خلقت ثانویه امکان پذیر است،یعنی اینکه انسان را از خاک دوباره آفریده شود و در صحرای محشر قرار گیرد اما به صورت قالب مثالی،این امکان دارد،از این جهت،تصدیق این کار واجب است،چرا؟ چون اونا معتقدند که وقتی قرآن کریم درباره امر ممکنی،چنین چیزی رو بیان میکنه،که خدا می‌تواند همان‌طور که از درون درخت سبز آتش بیرون بیاورد،بر اساس آیاتی که عرض شد،آیه ۳۶ سوره یاسین،پس خدا می‌تواند از این قالب پوسیده انسان که تبدیل به خاک شده،مجدد او را خلق کند و در صحرای محشر او را برای حسابرسی حاضر بکنه،باز اشاعره معتقدند،که آنچه در قرآن و روایات،در شرع مقدس،از اوصاف معاد،از قبیل قلم و لوح و عرش و میزان و صراط و بهشت و دوزخ آمده ،واجب هست همه را بر ظاهر آنها جاری ساخت، ظاهر آنها را در نظر گرفت،یعنی چی؟ یعنی وقتی گفته قلم یعنی منظور همان قلم است،لوح همان لوح هست،عرش همان عرش است،میزان همان است،صراط همان است،و همان طور که در قرآن مجید به آنها اشاره شده،باید به اینها ایمان آورد،چون وجود آن ها و اثبات آن ها،میگن این امر محالی نیست،چون قدرت خداوند میتونه این کار را انجام بدهد،خب! این شیوه کلامی اشاعره هست که موسس آن ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری تخم این اندیشه‌ها را کشت و شاگردانش هم راه او را رفتند،اینها را تکمیل کردند،پر و بال دادند مثل ابوالمعالی جوینی،معروف به امام الحرمین،غزالی،امام فخر رازی،آنها آمدند این راه را پر و بال دادند،پس می بینیم که این فرقه اشاره به گونه‌ای در برابر معتزله ورود پیدا کرده،اگر آنها معتقد به عقل بودند در بعضی چیزها،اینها معتقد به شرع و آنچه در قرآن آمده،بوده اند،یک تکلیف هم باید دوستان انجام بدهند،من حالا هر،چند تا موضوع را در نظر می گیرم،در گروه میگذارم،یا میتونم هر موضوع را برای هر کسی معین کنم،در همین زمینه سیر آرا و عقاید،باید این را انجام بدهید،ما چند جلسه گفتیم که من تا امروز کتاب مستقلی در این رابطه ندیده‌ام،این بحث هایی را هم که خودم عرض می کنم،از چندین کتاب هست،کتاب هایی که شاید در بازار شما نتوانید بهش دسترسی پیدا کنید،مجموعه یادداشت ها و بررسی های خودم هست که دارم به شما منتقل می کنم،بخشی از آن منابع عربی و بخشی ترجمه شده است و بخشی کمابیش از جاهای مختلفی است،به هر صورت به هر صورت،یک کتاب فقط هست تاریخ فرق اسلامی از دکتر حسین صابری،این دو جلد هم هست،فرقه های شیعه را اومده بررسی کرده که حالا بخشی از آن هم در کتاب پیام نور هست،جلد اول، منبع درسی بچه های ارشد پیام نور هست،اون کتاب هم کمیاب است،اینکه بخوام من شما رو مجبور کنم برید اینها رو بخرید هم،به این فرصت ها نمیخوره،توی این اوضاع کرونا،هم شاید نباشه،هم شاید هزینه هاش خیلی بالا باشد،یک کتاب هم به نام المِلل و النَّحَل، کتابی از محمد بن عبدالکریم شهرستانی  این هم دو جلد هست،همین اندازه که بحث‌هایی صورت میگیره و زمینه ای برای مطالعه بعدی شما فراهم می شود مهم است،چون همه شما باید بدانید که در دوره‌های تکمیلی،چه ارشد چه دکتری،این جوری نیست که مثلاً با چند جلسه کلاس یک اقیانوس از مطلب را می‌شود منتقل کرد،این یک ادعای گزافی است،دوره های ارشد و دکتری،شرایط ویژه‌ای دارد،در جلسه اول گفتیم،یعنی استاد طرح مسئله می کند،بعد میگه این راه ها هم وجود دارد،برید طی کنید،به هر صورت،ما فقط طرح مسئله داریم،که سیر آرا و عقاید اسلامی،یعنی آشنایی با اندیشه‌های فرقه های کلامی معتزله،مرجعه،اشاعره،خوارج،شیعه الی آخر،حالا ما یک جلسه هم درباره فرقه مرجعه صحبت می‌کنیم بعد دو سه جلسه هم از اندیشه‌های متکلمین شیعی صحبت می‌کنیم که توانسته باشیم در چارچوب سر فصلهای وزارت علوم،انجام وظیفه کرده باشیم،به هر صورت هر درسی که شما دارید،نظامی دارید،مثنوی دارید،تحقیق در دستور دارید،تحقیق در معانی بیان دارید،هر یک از اینها استاد فقط یک طرح مسئله می‌کند،باید خود افراد پیگیر باشند،اگر بالاخره شما می‌خواهید که جلسه اول گفتم پاسداران خوبی برای زبان و ادبیات فارسی باشید،باید خودتون بخوانید،مطالعه کنید پژوهش کنید،بنویسید،منابعی را تهیه بکنید. نوع سوال ها را من بگم خدمت شما این آشنایی را داشته باشید،یک شعر ای میدهم،میگم این اشاره به کدام از اندیشه های کلامی دارد؟ معتزله یا اشاعره هست؟ یا این مطلب جزء اندیشه‌های کدام فرقه هست؟ که در رابطه با معاد اشاعره چه چیزی می گویند؟ درباره صفات الهی معتزله چه می گویند؟ ضمن اینکه میتونید جستجو کنید،سرچ کنید،بررسی کنید،اندیشه‌های معتزله را،اندیشه‌های شیعه را،اندیشه های اشاعره را،خب! در خدمتتون هستم اگر مطلبی دارید بفرمایید…

پروردگارا به عزت خوبان درگاهت همه ما را در مسیر زندگی سعادتمند دنیا و آخرت مورد رحمت و عنایت خاصه خودت قرار بده،همه ما را حق شناسان پدران و مادران و استادان و معلمان و همه کسانی که بر ما حقی دارند،ما را ستایشگران واقعی آنان قرار بده

تا گفتگویی دیگر همه شما را به خدای بزرگ می سپارم

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی