کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

نویسندگان

جلسه دهم درس نظریه ها و نقد ادبی

دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۰۷:۴۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صدق و کذب در شعر از نظر ارسطو:

جنبه ای از دیدگاه های ارسطو تلاش برای معتدل کردن نظریه افراط آمیز افلاطون در مساله صدق و کذب و نسبت کذب و خطا دادن به شاعران است افلاطون بر این باور بود که توان شاعر در تالیف شعر با توان انسان های دیگر در شرح و توصیف عقلانی از امور فرق می کند بعبارت دیگر توصیف شاعر از امور مبنای علمی ندارد و اساس رویارویی افلاطون با شعر نیز در همین است ارسطو معتقد است که معنای صدق و کذب در قلمروی شعر با آنچه در زندگی و یا در حوزه سایر هنرها وجود دارد متفاوت است...

شاعر می کوشد تا آنچه را که احساس می کند تقلید کند و صدق و کذب برای او آنست که بتواند این تقلید را بصورت موثر و مطلوبی انجام دهد و اساس و مبنای صدق نیز برای او همین است بنابراین مبنای صدق چنانکه افلاطون بدان توجه داشته است مطلقا مورد نظر ارسطو نیست و خلاصه از نظر ارسطو صدق و کذب فلسفی در حوزه تقلید های شعری جایگاهی ندارد نکته دیگر اینست که ارسطو شعر را فلسفی تر از تاریخ میداند او معتقد است که شعر به کلیات می پردازد در حالیکه تاریخ به جزئیات،از سوی دیگر امور را نه آنگونه که هستند بلکه آنگونه که باید باشند توصیف میکند و بر همین مبنا برای شعر جایگاهی ارجمند قائل میشود آراء ارسطو با وجود دقت بسیار غالبا بر نمونه هایی از ادب یونانی در عصر وی استوار است یکی از ایرادهایی که غالبا به ارسطو وارد کرده اند آنست که او از روی نمونه های معدودی که پیش چشم داشته اصول و قواعد کلی را استخراج و استنباط کرده است.

نقد ادبی در عصر رنسانس:

در فاصله سقوط روم تا عصر رنسانس مطلب چندانی به نقد ادبی افزوده نشد در دوره رنسانس نقد ادبی بار دیگر رونق گرفت و به مدد نویسندگانی چون دانته نگرش های تازه و سبک های جدیدی در ادبیات پدیدار شد می کوشیدند تا آثار خود را به زبان رایج مردم کشورشان بنگارند و نوگرایی آنها باعث شد تا پرسش هایی مطرح گردد یکی از این پرسش ها این بود که آیا این نویسندگان نباید آثار خود را همانند گذشتگان به زبان لاتین پدید آورند؟

عصر رنسانس این امکان را به منتقدان داد تا پس از دوران تاریکی که کلیسای مسیحیت هرگونه توجهی به آثار ادبی و میراث های نقد ادبی را تکفیر می کرد بار دیگر چشمها را بسوی میراث های باستانی متوجه کنند و شگفت آنکه در این دوران آشنایی با آثار گذشته شدیدا روی در نقصان بود چنانکه نامه دانته به یکی از بزرگان معاثرش که در حقیقت مقدمه ای برای کمدی الهی محسوب میشود گویای آشنایی بسیار اندک او در مورد ادبیات کلاسیک است بعد از سقوط قسطنطنیه بسیاری از محققان و حکمای یونان به ایتالیا گریختند و نسخه های خطی بسیاری را با خود بردند این حادثه آنها را نسبت به آثار کلاسیک مشتاق ساخت و آگاهی افزون تری برای درک آثار ادبی گذشته مخصوصا آثار افلاطون به ایشان بخشید.

نقد ادبی اروپا که در طی این دوره غالبا متاثر از فن شعر ارسطو و مباحث آن بود در پایان این دوران گرفتار نوعی رکود گردید و مطلب چندانی بدان افزوده نشد. باید اعتراف کرد که نقد ادبی در قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی در همه جای اروپا حالتی یکسان نداشت زیرا هنگامیکه اسپانیایی ها سراسر ایتالیا را به تصرف خود در آوردند بازگشت دوباره ای به عصر تفتیش عقاید پدیدار شد در این مدت بعلت فساد فرمانروایان و میل به لذات جسمانی و تن پروری و رواج چاپلوسی در بین شاعران اثر ادبی قابل توجهی آفریده نشد و در نقد ادبی هم تحرکی ظاهر نگردید قرن هجدهم در تاریخ ادبیات مغرب زمین جایگاه والایی دارد و شخصیت هایی همانند ساموئل جانسون تاثیر عظیمی بر ادبیات و نقد اروپا نهادند یکی از آثار قابل توجه در آغاز قرن هجدهم کتاب گفتاری در نقادی اثر معروف پوپ شاعر و منتقد معروف انگلیسی بود او اعتقاد داشت که شاعر و منتقد باید مطالعه ای مستمر در ادبیات کهن داشته باشد زیرا این گذشتگان بودند که قوانین طبیعت را کشف کردند.

او بر این باور بود که نقد و شاعری همانند فیزیک است در همین ایام نقد ادبی در آلمان درخشش خود را مدیون لسینگ نویسنده و منتقد معروف آلمانی است افکار او در آلمان یاد آور اندیشه های والتر است اهمیت اثر معروف لسینگ به سبب استدلال دقیق و روشنی است که در مسائل نقد و زیبایی شناسی دنبال کرده است نام این اثر لائوکن است او به شدت متاثر از ارسطو بود و بخاطر اینکه در زبان های یونانی و لاتین احاطه داشت آثار منتقدان بزرگ گذشته را مطالعه کرده بود وی با زبان های فرانسوی،ایتالیایی و اسپانیایی هم آشنایی داشت و از آثار منتقدان ادبی در این زمان بهره مند میشد.

نقد ادبی در قرن نوزدهم:

قرن نوزدهم یکی از پر بارترین ادوار در تاریخ نقد ادبی است در این دوره تحول چشمگیری  در اوضاع علمی سیاسی اقتصادی اجتماعی و ادبیات و هنر پدید آمد اولین حادثه ادبی در این قرن روی کار آمدن مکتب روانتیسم بود این مکتب بر خلاف مکتب کلاسیسم که بیشتر بر عقل متکی بود به مسائل احساسی و عاطفی نظر داشت ولی با این حال نقد این روزگار متاثر از پیشرفت های علمی گردید تا آنجا که شاید بتوان گفت جنبه های علمی بیشتر از عوامل مختلفی دیگر بر نقد اثر گذاشت دیدگاه های تازه که در سراسر قرن نوزدهم مشاهده میشود گویای تنوع و تحرک فکری و احساسی مردم این قرن است در مکتب رمانتیسم اندیشه های عرفانی فلسفه وحدت وجود ادبیات و فلسفه شرق و همچنین فرهنگ و قصص مسیحی قرون وسطایی مورد توجه قرار می گرفت و از سویی دیگر به آثار ادبی جدید نیز این اعتبار بخشیده میشد تا بتوانند مانند شاهکارهای کهن مورد نقادی قرار گیرند. یکی از اندیشه های رایج در قرن نوزدهم شعار هنر برای هنر بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی