کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

نویسندگان

جلسه پنجم درس سیر آراء و عقائد اسلامی

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۵۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمدُللّهِ الّذی کَشَفَ لِأولیائِه بَواطِنَ مَلکوتِهِ، وَقَشَعَ لِأَصفیائِهِ سَرائرَ جبروتِهِ، وَأراقَ دَمَ المحبّینَ بِسَیفِ جَلالِه، وأذاقَ سِرَّ المشتاقینَ رَوْحَ وِصالِه هو الْمُحیی لِمَواتِ الْقُلوبِ بأنوارِ إدراکه، وَالمُنعِشُ لها بِراحَةِ رَوْحِ الْمَعْرِفَةِ بَنَشْرِ أسمائه وَالصَّلوةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ و أصحابه

از محضر خدای متعال،آرزوی قبولی طاعات،نیایش ها و ستایش های همه شما عزیزان را دارم...

عبارت هایی را که عرض کردم،حقیقت عبادت برای اینه که،بواطن ملکوت،اسرار،بر دل اولیاء الله،تجلی کند،اسرار جبروتی خدا،برای اصفیاء و دوستدارانش تجلی پیدا کند و بواسطه عبادت دل عاشقان،از نغمه های وصال الهی بهره مند شود،چون خداوند زنده کننده قلب هاست با انوارش که یکی از اون انوار محبت است و محبت هم در نیایش بخوبی تجلی پیدا می کند. اگر عزیزان به یاد داشته باشند،بحث ما،پیرامون اندیشه های فرقه های کلامی است،به چه دلیل اینها مورد بررسی قرار می گیرد؟ به این دلیل که،بعضی از شاعران و نویسندگان ما اهل تسنّن هستند و اندیشه های فقهی و کلامی اهل تسنّن در زبان آنها رسوخ پیدا کرده است،این یک جهت،جهت دوم اینکه نرمی زبان فارسی،لطافت زبان شعر،پذیرای هر نوع اندیشه ای است،از این جهت گاهی اگر ما از مبانی کلامی و فقهی و فلسفی و عرفانی دور باشیم،براحتی نمی توانیم سخن شاعران و نویسندگان مورد نظر را درک کنیم،پس این درس برای اینه که ما آشنا شویم با اندیشه های کلامی،تا بخوبی بتوانیم،ابیاتی که این اندیشه ها در آن تجلی پیدا کرده را بفهمیم که در جلسه های گذشته به مواردی اشاره کردیم. خب! همانطور که عزیزان با خبر هستند و می دانند،مهمترین فرقه های کلامی،عبارتند از خودِ شیعه که صاحب نظر است،اندیشه پرداز است،دوّم فرقه معتزله،سوّم اشاعره،چهارم مُرجعه و فرقه های دیگر،که الان مورد نظر ما بیشتر شیعه و بعد معتزله و بعد اشاعره است،چون با اندیشه های آنان،بیشتر در ادبیات فارسی رو در رو هستیم و همه عزیزان این نکته را بخوبی می دانند،که مسلمانان از نظر فقهی،چه در فروع دین و چه در اصول دین،به فرقه های مختلفی تقسیم شده اند:

  1. جعفری
  2. زیدی
  3. حنفی
  4. شافعی
  5. مالکی
  6. حَنبلی

و هر یک از این فرقه ها،از نظر اعتقادی،بالاخره،اندیشه های خاص خودشون را داشتند،پس این نکته را بدانید،که مسلمین،از نظر فقهی،با اندیشه های خاصی تجلی پیدا کرده اند،که مهمترین فرقه های فقهی: جعفری،زیدی،حنفی،شافعی،مالکی،حنبلی است،که هر کدام از اینها جای صحبت دارد و هر فرقه ای از مسلمانان،یک اصول اعتقادی مخصوص به خود دارند،که مهترین آنان شیعه هست،معتزله هست،اشاعره هست،پس بین اینها تفاوت هست،یعنی یک فرقه های فقهی هستند و یک فرقه های کلامی،که ما دنبال بررسی،اندیشه های کلامی هستیم،یکی از این فرقه های کلامی،فرقه معتزله هست،بنیانگذار این مکتب،فردی است بنام واصل بن عطاء غزال،که خود ایشان شاگرد حسن بصری است و این فرقه که معروف به معتزله شده است،خب! معتزله از اعتزال هست و چون اینها از بعضی اندیشه های حسن بصری دوری گزیده اند،اَعتزل عَنّا یعنی از اندیشه های حسن بصری جدا شدند،به همین دلیل معروف شده اند به معتزله،پس از این جهت به این گروه باز معتزله گفته میشود،که اینها در جریان جنگ جمل و صفین،روش بیطرفی و کناره گیری را انتخاب کردند،مثل سعد بن ابی وقاص،زید بن ثابت،عبدالله بن عمر،پس چون اینها از یک جریان هایی دور شدند و کناره گیری کردند،به اونها باز معتزله می گویند،چرا معتزله،معتزله نامیده شده است؟ به دو دلیل:

  1. چون از اندیشه های حسن بصری جدا شدند و با او اختلاف نظر پیدا کردند.
  2. در جریان جنگ جمل و صفین از خیلی چیزها کناره گیری کردند.

واصل بن عطاء غزال که بنیانگذار این فرقه هست،در سال 80 هجری،متولد شده و در سال 131 هجری باز درگذشته است. خب! علاوه بر این واصل بن عطاء،افراد دیگری مثل  ابوالهذیل علّاف،یک جاحظ و نویسنده و ادیب معروف،که شما در ادبیات،زیاد از این جاحظ خواهید شنید،بالاخره در این مسیر حرکت کردند و فرد دیگری مثل ابراهیم نظام، خب! این معتزله یکی از مهمترین فرقه های کلامی در جهان اسلام است و معتقد بر یک اصول عقلی ویژه ای بوده اند و فراز و نشیب های زیادی از لحاظ اعتقادی پشت سر گذاشته اند،بنابراین علاوه بر واصل بن عطاء،عدّه زیادی در این مسیر حرکت کردند.

مهمترین اندیشه های کلامی فرقه معتزله عبارتند از :

  1.  توحید
  2. عدل
  3. وعد و وعید
  4. منزلت بین المنزلتین،یعنی یک حد واسط ،یعنی یک چیزی بین دو چیز دیگر
  5. امر به معروف و نهی از منکر

چون دامنه سخن در این رابطه زیاد است،یعنی مهمترین اصول اعتزال این پنج اصل است،که ما می خواهیم روی این مباحث اشاره کنیم،که اهل اعتزال چه اندیشه هایی را در این رابطه داشته اند؟ وقتی صحبت از توحید می شود،قبلا هم عرض کردیم که توحید،عدل،قرآن،اینها از مهمترین بحث های کلامی هستند،به همین دلیل توحید یک گستردگی خاصی از لحاظ معرفتی پیدا کرده است،یعنی مراتبی دارد،اقسامی دارد:

  1. توحید ذاتی
  2. توحید صفاتی
  3. توحید اَفعالی
  4. توحید در بندگی و عبودیت

یک اشاره گذرا به این موارد می کنم،بعد خدمت شما عرض خواهم کرد که چه اختلافی بین معتزله،اشاعره و شیعه روی بحث توحید وجود دارد؟ وقتی صحبت از توحید ذاتی می شود،یعنی اینکه ذات خداوند یکی است،قل هو الله احد،یکی است،مثل و مانندی ندارد،لیس کمثله شی،لم یکن له کفوا احد،خدا یکی است،پس بر اساس این دعای لیس کمثله شی،لم یکن له کفوا احد،خداوند در ذات یکی است،یک خدایی بیشتر نیست،مثل و مانندی ندارد.

وقتی صحبت از توحید صفاتی می شود،یعنی اینکه،این صفات خداوند،که علم،قدرت،حیات،زنده بودن،اراده،سمیع بودن،بصیر بودن،ادراک،یعنی اینها،غیر از ذات پروردگار نیستند،وقتی صحبت از توحید صفاتی می شود،یعنی صفات خداوند،عین ذات خداوند هستند،شما وقتی می گوئید گل زیباست،این زیبایی را شما صفت آوردید برای گل،می گوئید گل یک چیز است،زیبایی یک چیز دیگر،یک ثنویتی و یک کثرتی داره ایجاد میشه،اما درباره خداوند،این صفات،علم،قدرت،حیات،اراده،سمیع بودن،بصیر بودن،ادراک اینها عین ذات پروردگارند. یعنی این صفات،بر ذات پروردگار صدق است،یعنی پروردگار که خالق است،لازمه خلقت علم هست،قدرت هست،حیات هست،ادراک هست،که اینها در ذات خداوند هست،مثال: قدرت رویش در هر دانه ای نهادینه شده،یعنی در فطرت دانه رویش است،که وقتی کشت می شود،از آن نهالی بیرون می آید،پس این صفات در ذات خداست،لازمه خالقیت چیست؟ علم هست،قدرت هست،حیات هست.

و وقتی صحبت از توحید افعالی میشود،اَفعال جمع فعل،کار،یعنی نه تنها همه ذات ها بلکه همه کارها و کارهای انسان حتی،به مشیّت و اراده خداوند مربوط هست،توحید افعالی،یعنی ریشه تمام کارها اراده الهی است،انسان فاعلِ ثانوی است،خدا اراده میکند بشر،انجام می دهد،والعبد یدبر،والله یقدر،یعنی بشر انجام میده،اندیشه انجام دادن میکنه،ولی خداوند تقدیر کرده که چه کاری انجام بگیره؟ والعبد یفعل،خدا اراده می کند بشر انجام می دهد.

و اینکه،توحید در عبادت،یعنی جز ذات پروردگار،هیچ موجودی شایسته عبادت نیست،عبادت همراه با تعظیم هست،کرنش هست،احترام هست،کسی را باید شایسته کرنش و تعظیم و احترام بدانیم،که واحد است در همه چیز،پس خدا شایسته عبادت است،پس منظور از توحیدِ در عبادت،یعنی اینکه،هیچ موجودی شایسته عبادت و پرستش،بجز خدای متعال نیست،چرا؟ لااله الا الله،بی نظیر هست،خالق هست،پس اینجا یک مرز ایجاد میشود،مرز بین عبادت الهی و مرز بین احترام به انسان ها،احترام به انسان ها هم برخواسته از احترام به خداست،چون انسان ها آفریده مخلوق هستند،اما حدود دارد،حدودی که باید دور از تملّق باشد،باید همراه با واقعیت باشد،شما شاید این حدیث قدسی را شنیده باشید: که خداوند به حضرت موسی (ع) بصورت خاصّ و به همه انسان ها بصورت عام،فرموده است مَرِضتُ،من مریض شدم ولی شما به عیادت من نیامدید،خدا داره به بنده هاش میگه مریض شدم به عیادتم نیامدید،موسی فرمود: پروردگارا! مگر شما انسان هستی که ما باید به عیادت ات بیائیم؟ خداوند می فرماید: نه! وقتی یکی از بندگان من مریض می شود و به عیادتش نمی روید،گویی که من مریض هستم و به عیادت من نیامدید،وقتی یکی از بندگان من احتیاج به کمک دارد،به او کمک نمی کنید،یعنی به من کمک نکردید،وقتی که یکی از بندگان من گرفتاری دارد و به او کمک نمی کنید،یعنی به من کمک نکرده اید،پس احترام به انسان ها هم،احترام به خداست،اما با یک حدودی،حدودی که به سمت تملّق نرود،به سمت منفعت طلبی نرود.

پس توحید ذاتی و توحید در عبادت و این مراتب،جزء اصول اعتقادی اسلامی است و هر کسی به این توحید اعتقادی نداشته باشد،اصلا مسلمان به حساب نمی آید،امّا یک اختلاف هایی بین شیعه و معتزله و اشاعره وجود دارد،توحید صفاتی،مورد اختلاف معتزله و اشاعره است،شیعه که بر اینها اعتقاد دارد،باور دارد و مشکلی نیست،اشاعره،توحید صفاتی را انکار می کند،اما معتزله،طرفداری می کند،مبحث مراتب توحید را اگر فهمیده باشید،حالا می خواهیم بگوئیم یک اختلافی بین اینهاست،اشاعره منکر توحید صفاتی هستند،یعنی میگن چی؟ میگویند که صفات عین ذات نیست،امّا معتزله مثل شیعه می گوید که صفات عین ذات است،باز توحید افعالی،مورد اختلاف اشاعره و معتزله هست،یعنی اشاعره طرفدار توحید افعالی است،ولی معتزله،منکر آنست و این نکته هم گفتنی است که معتزله خودشون را اهل توحید می دانند و توحید را یکی از مراتب 5 گانه اعتقادی خودشون می دانند،اما منظور شون فقط توحید صفاتی است،نه توحید ذاتی و توحید در عبادت،پس می بینیم که،یک اختلافی بین اشاعره و معتزله و شیعه در این رابطه وجود دارد و اینکه معتزله و اشاعره در توحید صفاتی و توحید افعالی به شدت با هم مخالفت دارند،معتزله طرفداران توحید صفاتی و منکر توحید افعالی هستند و اشاعره بر عکس آن و هر یک از اینها هم برای خودشون یک دلائلی دارند،که به بخشی از آن اشاره می کنیم. بحث بر سر اندیشه های معتزله است،از نگاه معتزله خدای متعال،به ذات خویش عالم هست،به ذات خویش قادر هست،به ذات خویش،حیّ،زنده،به ذات خویش،دارای قدرت،دارای حیات است.

این آیه را به ذهن داشته باشید،زیاد در ادبیات به کار می رود: کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن،مولوی هم اشاره میکنه به آیه:

کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن را بخوان

مروه را بی فعل و بیکاری مدان

بیانگر اینست که،خداوند هر لحظه مشغول مدیریت هستی است،هر لحظه مدیریت می کند،یعنی زنده است،حیّ است و اینکه این صفات قدیم اند،ازلیّت ذاتی دارند و باز معتزله بر این باور هست که صفات عین ذات هست،یعنی یک چیز تفکیک شدنی نیستند،می گویند که صفات موجودند،برای خدا،خداوند یک صفت هایی دارد،این صفات یا مستقل از خدا هستند،یا در ذات خدا،اگر مستقل از خدا باشند،یا محدث اند یا قدیم و جایز نیست که محدث و مستقل باشند،چون اینها را ما برای انسانی که مخلوق هست،به کار می بریم،چون اگر بخواهیم بگوئیم مستقل و محدث،در آنصورت خدای متعال نیازمند به اعراض و اجزاء شود،یعنی مرکّب میشود،چیزی عرض و طول داره،جسم داره،قابل اندازه گیری و سنجش است،که مخلوق باشد،خدا هم که مخلوق نیست،اینها ویژگی موجود مرکب است،خدا بسیط است و میگن که جایز نیست صفات را مستقل و قدیم بشماریم،چون شرک پدید می آید با این کار و اینکه صفات خدا عین ذات هستند،نمیتونیم صفات را چیزی بگیریم،ذات را چیز دیگر،و باز معتزله در این باره معتقدند که این صفات،جنبه سلبی دارد،منظور اینه که خداوند را بدین صفات،جز بر سبیل سلب یعنی نفی کردن،سلب با سین یعنی گرفتن،نمیتوان وصف کرد،یعنی وقتی می گوئیم خدا عالم است،یعنی داریم جهل را از اون ساقط می کنیم،وقتی می گوییم خداوند عادل هست،داریم ظلم را از او سلب می کنیم و اینها مهمترین اندیشه های اهل اعتزال درباره توحید است،مطلب بعد،از اعتقادات اهل اعتزال،بحث درباره وعد و وعید الهی است،یکی دیگر از اندیشه های معتزله،یکی از مبانی فکری فرقه معتزله بحث وعد و وعید هست،وَعد یعنی نوید دادن برای پاداش،وَعید به معنای تهدید کردن به کیفر،خداوند متعال در قرآن هم وعده داده،هم وعید،مبشّرین و منذرین،بشارت یعنی خبر از پاداش،اِنذار یعنی خبر از کیفر،معتزله معتقدند که بر اساس این حکم: إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ خداوند در نویدها و پاداش هایش و وعده هایش خلافی ندارد،اصلا محال است که خداوند،خلاف وعده خودش عمل کند و اینکه خداوند بر خلاف وعده خودش عمل نمی کند،این اصلا مورد اتفاق همه مسلمین هست،باز بر این باورند که در زمینه کیفر تخلف نمی کنند،پس تمام انذارهایی که در مورد اهل فسق و فجور شده که مثلاً اینها باید مورد عذاب قرار بگیرند و اینکه دروغ گویان،شراب خواران،ربا خواران،اینها باید مورد مجازات قرار بگیرند،اینها معتقدند که بله این کار اتفاق خواهد افتاد،مگر اینکه در دنیا توبه کرده باشند و مغفرت بدون توبه را اینها محال می دانند،غیر ممکن می دانند،بنابراین در این رابطه معتزله بر این باورند که مغفرت الهی بدون توبه،خُلف وعده الهی است و این کار هم زشته،محاله و اینکه،از عقائد اونها در این باره،برخواسته از همان حُسن و قُبح عقلی است،یعنی عقلا اگر خداوند از این وعده خودش دور شود این زشت است،اگر به وعده خودش عمل کند این نیکوست،پس اهل اعتزال بر این باورند که،خداوند در نویدهایش و پاداش هایش،لا یخلف المیعاد،یعنی آنچه را که گفته است عمل میکند. شما از ترم دوم به بعد،باید دنبال یک موضوعی باشید،برای پایان نامه خود،پایان نامه را چگونه میتوان پیدا کرد؟ با یکی از بحث های کلاسی،گاهی شنیدن یک سخنرانی،گاهی خواندن یک مقاله،گاهی جستجو کردن ها،این شیب پایان نامه های پایان نامه نویسی،که این روزها معمول هست،جنایت بزرگی است در تاریخ فرهنگ و ادب و اندیشه،که پول بدهی و بنویسند،شما به عظمت ادبیات ایمان دارید،بیایید یک چیزی را خودتون انتخاب بکنید،بروید دنبال آن،که به نتیجه برسید.

الهی به مستان میخانه‌ات

بعقل آفرینان دیوانه‌ات

به دردی کش لجهٔ کبریا

که آمد به شأنش فرود انّما

به نور دل صبح خیزان عشق

ز شادی به انده گریزان عشق

که خاکم گل از آب انگور کن

سرا پای من آتش طور کن

خدا را بجان خراباتیان

کزین تهمت هستیم وارهان

از خدای متعال می طلبیم که به برکت نیایش ها و کُرنش ها و ستایش ها،هستی ما را از ما بگیرد و هستی خودش را در ما تجلی دهد.

تا گفتگویی دیگر،همه شما دانشوران و فرهیختگان عزیز را به خدای بزرگ می سپارم...

التماس دعا دارم از محضر شما

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی