کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادب فارسی

روح اله باصری
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادب فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان

آخرین نظرات
نویسندگان

جلسه چهارم درس نظریه ها و نقد ادبی

شنبه, ۵ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت نقد ادبی:

هنگامی که سخن از ضرورت نقد ادبی به میان می آید ابتدا این سوال مطرح میشود که آیا ادبیات میتواند بدون نقد ادبی وجود داشته باشد و به کار خود ادامه دهد؟ پاسخ آنست که ادبیات میتواند بدون نقد ادبی نیز وجود داشته باشد. همچنانکه زبان میتواند بدون وجود دستور زبان موجودیت خود را حفظ کند. دلیل این سخن آنست که آثار ادبی مقدم بر نقد ادبی بوده اند و بخش عمده ای از آنچه بعنوان اصول نقد ادبی مطرح میشود برگرفته از خصوصیات و ویژگی های آثار ادبی است آنچه منتقد انجام می دهد...

استخراج و طبقه بندی و بکارگیری این اصول و موازین در جایگاه صحیح خود و انتقال تجربه های ادبی و هنری گذشتگان به آیندگان است و همین نکته است که نقد ادبی را برخوردار از ارزش و اهمیتی غیر قابل انکار میسازد. یکی از بارزترین عملکرد های نقد ادبی آنست که میان هنرمند و هنر پذیر نقش واسطه و میانجی را دارد موضوعی که وظیفه نقد ادبی را در برابر آثار ادبی محسوس می کند این مطلب است که تشخیص آثار قثیل از غیر اصیل و تقلیدی که برای خوانندگان عادی دشوار است و چنانکه تولستوی می گوید یک اثر تقلبی غالبا بیشتر از یک اثر اصیل موجب شگفتی و هراس می شود از سوی دیگر تبلیغات کاذب در اطراف برخی از آثار ادبی میتواند اذهان مردم را منحرف کند و اینجاست که منتقد ادبی باید موجب روشنگری و هدایت خوانندگان آثار ادبی شود.

در چنین حالی اگر خواننده ای تصور کند که به نقد ادبی نیاز ندارد بدون شک به هنر و ادبیات ظلم کرده است تنها خوانندگان نیستند که از کار منتقد و از نقد ادبی بهره می برند بلکه آفرینندگان آثار ادبی نیز نیازمند راهنمایی منتقدان هستند زیرا بسیار اتفاق افتاده که شاعران و نویسندگان در مورد ارزش و تفسیر آثار خود قضاوت هایی ناروا داشته اند در حالیکه واقعیت امر از دید و نظر منتقدان ادبی پوشیده نبوده است. اما نقد ادبی وظیفه ای نیز در برابر هنر و ادبیات دارد و آنچه تاکنون گفته شد جایگاه نقد ادبی و ضرورت آن در قبال آفریننده اثر ادبی و در برابر خواننده آن بوده است.

نکته آنست که نقد ادبی میتواند سخن بگوید در حالیکه هنرها خاموش اند برای مثال نقاشی و پیکر تراشی میتوانند نمایانگری کنند اما چیزی نمی گویند این موضوع شاید در مورد شعر غیر قابل قبول باشد اما باید گفت که شعر خواننده را بطور مستقیم مورد خطاب قرار نمی دهد و طبیعی است که درک تمامی پیام های شاعر برای خواننده دشوار است در اینجاست که منتقد به تفسیر مفاهیم مورد نظر شاعر می پردازد و در حقیقت منتقد است که سخن می گوید.

نقد ادبی در ایران:

بی تردید نقد ادبی در ایران پیشینه ای کهن دارد و نشانه هایی گویای وجود تاملاتی در قلمروی نقد ادبی در ایران پیش از اسلام است مورخان و ادیبانی همچون ابن ندیم از کتابی بنام آئین نامه یاد کرده اند که دایره المعارفی از فنون و علوم در عصر ساسانی بوده بخشی از این کتاب به دانستنی های ادبی و شیوه نامه نگاری و به تعبیر کهن تر به دبیری اختصاص داشته است.

از سوی دیگر احتمال ترجمه ای از کتاب شعر ارسطو نیز به فارسی میانه مطرح شده است اما گفتنی است که ایرانیان از عصر اشکانی با آثار دراماتیک یونانی هم آشنایی داشته اند و با توجه به ترجمه کلیله و دمنه به زبان پهلوی احتمال دیگری در مورد آشنایی با ادبیات هندی نیز مطرح میشود و البته این زمینه ها نمیتواند در نگرش های انتقادی و گرایش هایی به نقد ادبی بی تاثیر باشد در میراث ادبی ایران بعد از اسلام نقد ادبی حالتی بالنده داشته است کهن ترین آثار ادبی ایران دارای اشارات و نکته هایی در نقد ادبی هستند برخی از این آثار در شکل داستانهای کوتاه فواید انتقادی را در بر می گیرند و برخی دیگر شامل دریافت هایی انتقادی در تذکره های فارسی و سروده های شاعران و سخنان ادیبان فارسی زبان است کتابهای متعددی در زمینه عروض و قافیه که نظامی عروضی در چهار مقاله از آنها یاد کرده متضمن فوایدی در نقد ادبی نیز بوده اند زیرا آثاری نظیر المعجم و ترجمان البلاغه از چنین کیفیتی برخوردار هستند.

جلوه های نقد ادبی را در ایران بعد از اسلام میتوان در جنبه های زیر مورد توجه قرار داد:

  1. نقد تذکره ها:

تذکره های فارسی بعنوان آثاری که به شاعران و شعر آنها می پردازد باید زمینه مساعدی برای طرح داوری ها و نگرش های انتقادی باشد ولی بسیاری از تذکره ها فاقد آرائی استوار در ابعاد انتقادی هستند برخی از آنها چنان مختصرند که مجالی برای نقد شعر حاصل نمی کنند و برخی دیگر چنان مبهم و کلی درباره نمونه های شعر سرایندگان سخن گفته اند که فایده کمی از جهت نقد شعر به خواننده عرضه می کنند از طرف دیگر دوستی و کینه برخی از تذکره نویسان نسبت به معاصرانشان نیز بحث دیگری است که نوعا ایرادی کلی و ریشه دار در نقد بسیاری از تذکره های فارسی محسوب می شوند زیرا این دسته از دسته از تذکره ها هرگز درباره معاصران راه انصاف را در پیش نگرفته اند ایراد دیگری که بر نقد آنان وارد است تبعیت آنها از سنت های شعری و ادبی عصر خود و بی اعتنایی نسبت به موازین و معیارهای هنری و دریافت های معقول شعر شناسانه است شاهدی بر این مدّعا داوری های تذکره نویسان از صاحب چهار مقاله تا دولت شاه و تذکره نویسان بعدی درباره شعر بوی جوی مولیان از رودکی است این داوری ها دیدگاه های متفاوتی را درباره ارزش و زیبایی این شعر مطرح می کنند.

این موضوع نشان میدهد که آرای مذکور بر پایه اصول ثابت و قابل توجیهی استوار نبوده است ولی با این حال در میان داوری های کلی یکسوگرایانه و گاهی مغرضانه تذکره نویسان گونه هایی از تعملات انتقادی بسیار با ارزش است و نمیتوان از سر آنها گذشت به همین علت آشنایی با دیدگاه های انتقادی این تذکره ها به معنی آشنایی با نمودهایی از نقد ادبی در میراث ادبی گذشته ما خواهد بود نمونه هایی از تذکره ها عبارتند از: لباب الالباب عوفی،تذکره الشعرای دولت شاه سمرقندی و آتشکده آذر از آذر بیگدلی،لباب الالباب بعنوان یکی از کهن ترین تذکره های فارسی با وجود وابستگی افراط آمیزش نسبت به رعایت سجع و انشاء پردازی متضمن فواید انتقادی قابل توجهی است از این نظر در بسیاری از تذکره های فارسی ترجیح دارد آنچه او از فواید انتقادی می آورد در غایت ایجاز است و غالبا به بارزترین نکته ها و جنبه های سبکی در شعر شاعران توجه دارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی