جلسه دوم نظریه ها و نقد ادبی
بسم الله الرحمن الرحیم
واژه نقد در زبان فارسی معانی متعددی دارد و از آن جمله است پول رایج پول نقد که در مقابل نسیه هست صره گزینی ارزیابی و سنجیدن به محک زدن خوب و بد چیزی را نشان دادن و بهترین راه برگزیدن
واژه نقد گاه مترادف با انتقاد بکار میرود ولی در عرف و کاربرد متداول زبان تفاوت محسوسی میان نقد و انتقاد به چشم می خورد یعنی انتقاد را غالبا در مفهوم بیان کاستی های یک چیز و خرده گیری از کاری یا کسی می آورند در حالیکه نقد را در چنین مفهومی بکار نمی گیرند و آنرا برای ارزیابی امور و آثار ذهنی،فکری،هنری و فرهنگی مورد استفاده قرار می دهند. گفتنی است که واژه انتقاد نیز گاه در مفهوم گسترده تر خود بکار می رود و در چنین حالتی مترادف با واژه نقد آورده می شود.
کسی را که به نقد یا انتقاد می پردازد ناقد یا منتقد می گویند و این دو واژه را غالبا مترادف یکدیگر بکار می برند.
برای تعریف نقد ادبی در ابتدا باید تعریفی از ادبیات بدست داد یکی از رایج ترین تعاریفی که برای ادب یا ادبیات ذکر کرده اند عبارت است از مجموعه آثار مکتوبی که بلند ترین و بهترین افکار و خیال ها را در عالی ترین و بهترین صورت تعبیر کرده باشند ولی این تعریف اندکی قابل تامل است زیرا بی تردید در ادبیات آثاری نیز وجود دارد که منعکس کننده منحط ترین نمودهای تفکر و منش های انسان ها یا جوامع بی فرهنگ و گاه کم فرهنگ است و با این حال در زمره ادبیات به حساب می آید.
تعریف دیگری که برای ادبیات میتوان آورد آنست که ادبیات فعالیتی ذوقی و تجسمی از اندیشه و احساس انسان است و گاهی می گویند که ادبیات الهامی از طبیعت و زندگی انسان هاست.
تعریف دیگری که از ادبیات کرده اند اینست که غالبا ذوقی و گاه تمثیلی است و این خود گویای آنست که ادبیات از جهات و جنبه های مختلف تعریفی متفاوت می طلبد. بنابر این اگر در تعریف ادبیات اختلاف نظر باشد در ماهیت ادبیات هیچ اختلافی وجود ندارد زیرا شباهت ها و مشترکات موجود بر آثاری مثل شاهنامه فردوسی،کمدی الهی دانته،بهشت گمشده میلتون و ایلیاد هومر غیر قابل انکار است و تفاوت فکر و زبان و تعلقات مکانی نتوانسته است خصایص مشترک این آثار را از بین ببرد.
نکته مسلّم آنست که آثار ادبی ارزش خود را مرهون هنر نگارش والا اصالت محتوا جنبه های زیبا شناختی و قابلیت های هنری هستند این آثار میتوانند در حوزه گسترده ای از انواع و اقسام گوناگون ظاهر شوند که از آن شمارست آثار و اشعار حماسی،غنایی،اسطوره ای،رمان،داستان کوتاه و نظایر اینهاست.
نقد ادبی برگرفته از ادبیات است و اصلی ترین موضوع بحث آنرا نیز ادبیات تشکیل می دهد نقد ادبی نوعی دانش ادبی است که دارای اصول و طبقه بندی خاصی است و اصطلاحات و تعبیرات ویژه خود را دارد و دریافت های استدلالی و توجیهات برهانی در آن از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نقد ادبی نه مدح است و نه ضمّ بلکه فعالیتی است مبتنی بر مطالعه ای هوشمندانه در آثار ادبی و هنری و توصیف و تحلیل و بیان فضایل و کاستی های آنها،این فعالیت هم البته به مدد شناخت خصایص هنری،خبرگی و فرهیختگی و ذوق منتقد میسر می گردد.
در نقد ادبی غالبا ناقد به داوری خوانده نمی شود بلکه او خود به داوری می نشیند و میل به داوری نیرویی فطری در نهاد بشر است و انسان از نخستین ماه هایی که متولد می شود دارای نوعی ادراک و نیروی داوری است همینکه کودک با شنیدن آوایی خوش به وجد می آید و یا از صدایی نا هنجار می ترسد خود نوعی داوری است.
هدف های نقد ادبی:
برای نقد ادبی وظایف و هدفهای متعددی را میتوان مطرح کرد که در مجموع حوزه گسترده کاربردهای نقد ادبی را نشان می دهد این حوزه از نقد متون شروع میشود و تا تفسیر و داوری آثار ادبی ادامه می یابد در این میانه مباحث نظری مانند اهمیت ادبیات و غایتی که ادبیات پیش چشم دارد نیز بخشی از قلمروی موضوعی نقد را تشکیل می دهد.
عمده ترین و اصلی ترین هدف های نقد ادبی عبارتند از:
- شرح و تفسیر
- مقایسه و ارزش گذاری
- جنبه های استدلالی و توجیهی
- شرح و تفسیر:
شرح و تفسیر و توصیف اثر ادبی بخش اعظم کار نقد را شامل میشود زیرا پیش از ارزیابی هر اثر باید آنرا بصورت درستی شرح و تفسیر کرد. بعبارت دیگر باید بتوانیم هر اثری را در جایگاه و مفهوم درست خود درک کنیم و تنها از این طریق است که میتوانیم بهتر را از بدتر بشناسیم هنگامیکه منتقد به توصیف اثری می پردازد کار او بدان معنا نیست که بصورتی قطعی موفق به معرفی و شرح و تفسیر اثر شده است این تفسیر در واقع نگرش منتقد به بعدی از اثر است بنابراین توصیف او نباید توصیف منتقدان دیگر را نقض کند زیرا منتقد دیگر میتواند اثر را با توجه به جنبه های جدیدتر و دیگری مشاهده و توصیف کند هر منتقدی میتواند بر اساس نگرش و درک خود از اثر زمینه توجیهی خاصی را مطرح کند که چه بسا کاملا متفاوت و گاه مخالف با نظر منتقد دیگر باشد اما نقض کننده آن نخواهد بود. این کیفیت بدان سبب است که نقد ادبی شاخه ای از علوم انسانی است و با آنچه در مباحث علوم تجربی مطرح می شود تفاوت دارد هنگامیکه در علوم تجربی گفته میشود که از ترکیب الف و ب پدیده جیم حاصل می گردد این نتیجه میتواند قطعی و حتمی باشد ولی در علوم انسانی و از جمله در نقد چنین نیست در علوم انسانی هر پدیده ای میتواند جوانب مختلفی داشته باشد و هر پژوهشگر و محققی به جنبه ای از جوانب آن توجه کند و تفاوت ها در نهایت میتواند کامل کننده نگرش های مربوط به یک اثر باشد باید توجه داشت که شرح و نقد هر اثر ادبی وارد شدن به مطالعه دقیق آن متن است.